آگــــره بــید و طلور
 
آگره بید و طلور.ایل بزرگ پیرانی دهلران و آبدانان
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 378
بازدید کل : 21936
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 88
تعداد آنلاین : 1



 تماس با ما

محضرمبارک دوستان وهمراهان نیک عرض سلام وارادت دارم
امشب می خواهم در رابطه فرزندان مرحوم یاره ازطایفه پیرانی از تیر برخوردارکه از بخش زرین آباد فعلی به همراه پیرانی های بخش طلور کوچانده شد بنگارم امیداست که برای طالبان تاریخچه پیرانیان حوزه جنوب مفید واقع گردد.
 مرحوم یاره ازطایفه پیرانی که از تیره برخوردار می باشند به همراه فرزندان خود مرحومان عبدالرضا ومحمدرضا به منطقه طلور کوچ می کند که بنابه دلایلی بعداز گذشت مدت زمانی کوتاه مجددا به بخش زرین آباد برمی گردد ودر منطقه هور وبیشه دراز ونصریان و ویله به عشایری ودامداری مشغول می شود.
وبه گذران زندگی مشغول می شود دراین  بعداز گذشت مدت زمانی که مرحوم عبدالرضا به رحمت خدا می رود فرزندپسرایشون بنام شمه  مجددا به طلور رجعت دوباره می کند ومحمد به منطقه دره واز آنجا زن می گیرند  وبه کشاورزی ودامداری مشغول می شودمرحوم شمه از  مرحوم آغالی فرزند گجره دختری بنام شیرین به همسری خود انتخاب می کند بنام مرحومه شیرین واز مرحومه  شیرین صاحب  دو پسر بنامان یاره وشیخ احمد ویک دختر بنام مرحومه ذلیخا  می شود و شیرین از دار دنیا می رود مرحوم آغالی چون می بیند که دامادش با فرزندان خرد سالش سر گردان هستند مجددا دختر دومش بنام مرحومه معصومه به عقد ایشون در می آورد واین بار از مرحومه معصومه فرزندانی بنامان محمدرضا جامی -آقارضا رضایی و مله رضایی  براش بدنیا می آید.که ناگهان مرحوم شمه از دنیا می رود ومجددا مرحومه معصومه آقایی به همسری مرحوم محمد (ممال)چشفر ازطایفه باپیروند در می آید واز مرحوم ممال این بار فرزندانی پسر بنامان سبزعلی چشفر و علی جشفر ودخترانی بنامان شاشا و تماشا وهمش گل رابدنیا می آورد .
مرحومه زلیخا رضایی که از مرحوم شمه می باشد به عقد پس عموی خود بنام مرحوم شادروان علی بگ صفی خانی در می آید وحاصل این ازدواج هم یک پسر بنام مرحوم علی پاشا صفی خانی می باشد وچندین دختر.
مرحوم محمد (محمدرضا)دوفرزند پس بنامان شیخ رضا صفی خانی و علی بگ صفی خانی ویک دختر بنام مرحومه نرگس صفی خانی مادر استاد ارجمند بنام عبدالحسین باویر در دهلران می باشد همسر مرحوم محمد مرحومه طوطی می باشد که بنابراقوال وروایات ذکرشده ایشون از زنانی بسیار بزرگ و صاحب نامی دربین طایفه پیرانی بوده است.
مرحوم شیخ رضا صفی خانی فرزند محمد بازدختر مرحوم عبدعلی گجری بنام ترکی گجری را ازطایفه پیرانی به همسری انتخاب می کند  یک دخترازوی بنام عطیه صفی خانی بجا ی می ماندوایشون هم الان زن آقای صادق جامی از معلمین بنام اداره آموزش وپرورش شهرستان آبدانان  می باشند .
جهت یاد آوری عرض شود که همسرمرحوم عبدعلی گجره بنام نرگس جمشید فرزند محمدازطایفه ماسپی عمه کدخدا علی زمان جمشیدی می باشد مرحوم نرگس خواهر مرحومه سیما جمشیدی همسر مکرم مرحوم درویش هواسی می باشد.
  مرحوم علی پاشا صفی خانی تنها فرزند پسرمرحوم علی بگ صفی خانی دختری ازمرحوم بونعلی قبادی که دراصل از  طایفه محترم کلانتر دره شهر هستند و ساکن آبدانان می باشند و زن قبادی نیزاز سادات سید صلاح الدین هستش را به نام  ناهید قبادی به همسری انتخاب می کند وچند فرزند دخترازوی بیادگار می ماند وایشون هم براثرتصادف به رحمت خدا می رود روحش شاد ویادش گرامی باد.
لازم به ذکراست که مرحوم محمد وشمه که فرزندان عبدالرضا می باشند مرحوم محمد می رود در دره شهر سکنی می گزیند واز همانجا زنی بنام مرحومه طوطی به همسری انتخاب می کند که بعداز مرگ پدر پسرانش بنامان شیخ رضا وعلی بگ می آیند وبه پیرانی طلور وعموزاده های خود ملحق می شوند ولی شمه از همان اول به طلور می آید و در زمان تقسیم اراضی مثل سایر برادران پیرانی منطقه طلور از املاک منطقه آمار گیری می کند ودادای نسق زمین زراعی و مرتع می باشد.
وما پیرانی های منطقه طلور درجوارهم وبا افتخار در کنارهم زندگی می کنیم البته ناگفته نماند که کل پیرانی های منطقه طلور وآگره بید و بیشه دراز وسیفل وبرخوردار وغیره از سه پشت بعداز علی همه به هم وصل می شوند وازهم جدایی نداریم وفقط وجه تمایزی که گاها عامل جدایی گردیده است این بوده که محل اسکان وکم رنگ شدن ارتباطاط روز مره بوده.سرهنگ شهرام همتی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

وقتی سخن از آینده می شود چیزهایی ذهن مارامشغول می کنند که هیچ شباهتی با این آینده ای که مدنظر بنده است نیست چراکه بعضی آینده فرزندان خودرا از حیثهای مختلفی مانند تحصیلات وشغل وپول وازدواج درنظرمی گیرند ،اما حرف من درخصوص آداب ورسوم گذشتگان ماست که به فراموشی سپرده شده ویامی شود ،آینده ای که مارااز گذشته جدا می کند وباخود بیگانه می کند،شتاب رشد اقتصادی وتکنولوژی ووسایل ارتباطی مانند ماهواره واینترنت وموبایل وو۰۰۰۰۰ جوانان را درپیچهای تودرتو فرو برده که پشت سرخودرا نمی بینند وبه شدت گریزان ودرحال فرار هستند ،البته از یک منظر اینها خوب هستند وباعث تعالی می شوند وباهمین علم های مدرن می شود گامهای خودشناسی وخداشناسی وعلمهای برتررا آموخت اما باعث جدایی از فرهنگ گذشته می شود ،یک زمانی فرهنگ و لباسهای دهه ۱۳۲۰ و۱۳۳۰ از یادها رفت وسپس لباس ورفتارهای دهه های ۴۰و۵۰و۶۰ و۰۰۰۰ فراموش شدند ، شاید زمانی نه چندان دور اگر عکسی از یک پدربزرگ با دستار وشلوار محلی و۰۰۰۰ راببینند خیال می کنند این عکس مربوط به عهد ناصرالدین شاه است که توسط یک عکاس انگلیسی ویا فرانسوی گرفته شده ، که متاسفانه اینها همه آفتهای آینده فرزندان ماهستند ،یکی همین فراگیرشدن زبان فارسی دربین عشایر وروستایی وشهرهاست که از همان کودکی بچه هارا از زبان مادری دور نگه می دارند واگر یک پدر بزرگ ومادربزرگ بانوه خود محلی صحبت کنند مادر آن بچه که خود حتی تحصیلات دبیرستان ویادانشگاهی ندارد ، باپرخاشگری می گوید که چرا بابچه محلی صحبت  می کنید ، مثل اینکه خودش از پایتخت آمده ودوست ندارد زبان دیگری رابه بچه اش یاد بدهد۰امیدوارم این کانال با زنده نگه داشتن یاد و نام بزرگان و فرهنگ اصیل و زبانمان راهی باشد برای حفظ و انتقال آن به نسل های بعدیمان


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

درودوسلام برهمراهان نیک وقت همتون بخیرباد
 
اساس طایفه ماهم براین موارد شکل گرفته است همانطوری که مرحوم پدرم کدخدا چراغعلی همتی نقل کرده است مرحوم پدر علی جدبزرگوار ما پیرانیان منطقه طلوربخاطر اختلاف ملکی با سادات سیدابراهیم  مجبوربه ترک محل زرین آباد منطقه اطراف امام زاده می شود وبه الشترلرستان مهاجرت می کند و مرحوم پدر علی باعنایت به اینکه ازیک وجهه خوب وبزرگی که برخورداد بوده مورد لطف ومرحمت خوانین منطقه الشترطایفه کولیوند قرار می گیرد ودر نهایت مرحوم علی درآنجا از خوانین بزرگ کولیوند زن می گیرد ودرآنجا نیز ازشهرت عامه وخاصی به نشان از پدر برخوردار می شود مدارک واسنادی که از پدر به ایشون می رسند در روزگان آنها را به همسرش نشان می دهد وجریان را مفصلا برای ایشون توضیح می دهد وبه همسرخود می گوید که این اسناد وفرزندانم دردست شما اگر من مردم امانت هستند وبایستی که به فرزندانم تحویل بدهید وملکشان را به آنها نشان دهید ولی مرحوم علی بنابه دلایلی می میرد وپیکر مطهرش را  درآنجا در قبرستان باریک آب ویا (اوباریک)  الشتر بخاک سپرده می شود ورجعت ما فرزندان علی  به منطقه زرین آباد بعداز مرگ علی وبا تاکید همسرمکرم ایشون انجام می شود ودر روایات نقل است که زبان مرحوم علی وپدروبرادرانش قبل از مهاجرت به منطقه الشتر لرستان همان زبان عامیانه امروزی منطقه زرین آباد بوده است که اغلب برادرانما ازطایفه پیرانی در منطقه آگره بید وخروزان با آن صحبت می کنند وعلت اینکه ماپیرانیان منطقه طلور زبانمان لکی هست این است که مادر بزرگمان زن مرحوم علی کولیکندی ازخوانین منطقه الشتر بوده است وزبانشان هم لکی بوده وبه عنوان زبان مادری به ما نیز منتقل گردیده است ولی در اصل زبان پدری ما همان زبان برادرانمان در منطقه زرین آباد که کردی محلی هستش می باشد.در رجعت دوباره منطقه وارائه دادن مدارک ومستندات مجددا توسط حاکمان وقت املاک به اولادان علی برگشت می خورد و لی سادات مدعی هستند که روی این ملک ها کار کرده وآنهارا آباد نموده اند که برابرحکم حاکمان مجددا مقداری ازآن املاک به آنها واگذار می شود وچون این اختلافات ادامه پیدامی کند واز طرفی همیشه در گیریهایی دراین بین بوجود می آید وازطرفی دولت مرکزی نیز در منطقه طلور فعلی با اشراراستان لرستان مشکل دارد تصمیم براین گرفته می شود که مجددادر قالب یک کوچ اجباری وبنام سال فشار قسمتی از طایفه پیرانی محل که زبانشان لکی هست وبیشتر هم اولادان علی ونوادگانش می باشند را به منطقه طلور با اجبار بکوچاند تا چون این پیرانی ها ازطرفی همزبان با لرستانیها هستند ومی توانند با اشرار استان لرستان در منطقه طلور وحومه بجنگند  وازطرفی دیگر درگیری در منطقه زرین آباد بین سادات سید ابراهیم وپیرانی های لک زبان خاتمه پیدا می کند
ودرنهایت پیرانی های منطقه  طلوری به محض حضور اولا باساخت منازلی از گل خشت که هنوز آثارشان موجود هست اولین بنای شهر نشینی را در منطقه طلور ایجاد می کنند و بطور صدرصدی اشرار را درمنطقه طلور که یک محل امنی برایشان بود از منطقه بدون هیچگونه خونریزی بیرون می کنند ومالک ملک واملا منطقه طلور می شوند ودولت هم از آنها حمایت می کند
بله ما از نظرپیشینه تاریخی خواهرزاده بزرگان وخوانین طایفه کولیوند منطقه الشتر لرستان هستیم وبه این پیشبنه تاریخی که نقل شد هم افتخار می کنیم
بله من معتقدم که نقدوانتقاد سازنده وبی غرض  ودرست می تواند هر تحقیقی را ازصفرتاصد به نتیجه قطعی  برساندمادراسلام وفروع دین داریم که تقلید از مجتهدمرده جایز نیست ولی بعداز هر مجتهدی یک نفر عالم به علم روز مجددا رساله ای را با همان رسم الخط وچهارچوب می نویسد ودراختیار جویندگان قرار می دهد حال مانه درقبل رساله ویا تاریخی نوشته داریم ونه در حال وادعایی هم نکرده ایم که تاریخی بنگاریم فقط کمر همت بسته ایم که تا می توانیم درانسجام ویک پارچگی تاریخچه نسل به نسل نیاکانمان که به مارسیده است جمع وجور کنیم مابرای گذشتگانمان توجیه داریم که چرانتوانسته اند که این کار ماندگار را انجام دهند ولی آیندگان از مانخواهند گذشت که مابا وجوداین همه امکانات این کار را نکنیم این حقیر استارت کار را زده ام وهمه را به همکاری ونقد سازنده دعوت می کنم وبه هرنقد سازنده ای هم بازبان منطق وقلم گویا پاسخ می دهیم ا
درضمن این حقیر برآنم که در رابطه با بزرگان ایل که به رحمت خدارفته اند در حدتوان وفرصت باقلم قاصرخود به بیان مطالب درخور وشان آنها بپردازم امیدوارم که بتوانم دراین راستا خداوند توفیقی به این حقیر عطا بفرماید تابه رسالت خوددراین راستا بپردازم
بدرود سرهنگ شهرام همتی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

نیک است بدانیم که قومیت یک ذات دارد و یک سایه. یک صورت دارد و یک معنا. در گذشته ذاتش محبت و لطف به دیگران بود. مهمانوازی و انسان دوستی بود. گستراندن خوان بی‌حد و مرز بر مه‌مان بود. وجود مصلحان محلی،  رسومات محلی و جشن‌های زیبا، طبیبان محلی زبردست، باورهای عامیانه، ضرب المثل‌های نیکو، اشعار و یاریارهای معنادار و معنابخش، ذات‌های دیگری از این هویت بوده‌اند که ما را نسبت به بازسازی هویتی که اینبار توام با معرفت بیشتری باشد امیدوار‌تر می‌سازد. این‌ها همه الطافِ «ذات و معنای» قومیت گرایی در بین مردم دامدار و سیاه چادر نشین  ایلمان بوده است. میوه‌های شیرینی که درخت هویت و البته معرفت ما را در طی تاریخ فربه کرده بود. بسیاری از این خصوصیات نیکو که به صورت ژنتیکی بین نسل‌ها انتقال می‌یافتند امروز تحت تاثیر تهاجم فرهنگی و شَبَه مدرنیته رنگ و رو پریده شده‌اند و سایه‌هایی پدید آورده‌اند که نه تنها دلربا نیستند بل دل آزارند. سایه‌هایی که رفتارهای روزمره ما در جامعه به حساب می‌آیند و ساحت فکری ایلمان را عقیم کرده است. اکنون ارزش‌های نیکوی قومیتی، ماهیت و معنای خود را از دست داده و نسل امروز بین ارزش‌های سنتی و مدرن به دام افتاده‌اند و به بلاتکلیفی محض مبتلا شده‌اند.  بیایید قبول کنیم این واقعیت را که اکثر جمعیت  ما خاصیت‌های مطلوبی را که برشمرده‌ایم دیگر دارا نیستند. . ما «ذات» و «معنای» قومیت را به بهای ناچیزی به «سایه» و «صورت» مدرنیته فروخته‌ایم. محصول این فرایند تولید یک نوع از قومیت است که هویت‌اش رنگ پریده و معرفت‌اش زدوده شده است.داستان نسل  های امروزین  ایل و طایفه ما که در این جغرافیا زیست می‌کنند و ارزش‌های نیکوی عصر سنت و دوران سیاه چادر نشینی بزرگانمان  را به گوش شنیده‌اند و از طرفی محصولات ظاهری مدرنیته را به چشم دیده‌اند، شبیه به داستان عاشقی است که دوست دارد هم دستی به زلف یار  داشته باشد و هم دستی به جام می.حسین پناهی چه قشنگ گفت:ما فرزاندان این قرن کافریم...آری! قرن ما سلامت نفسش را از دست داده و مردم ما در نوسان بین سنت و مدرنیته به سر می‌برند.ه می‌توانند مدرنیته را از سر تا پای بپذیرند و نه می‌توانند طایفه‌شان را در این قرن کافر، که محصول مانیفست‌ها و تزهای سیاه و خاکستری نیچه و بکت هست، به باد فراموشی بسپاردبه همین دلیل و دلایل فراوان‌تر می‌طلبد فعالین فرهنگی به فرآیند «معرفت بخشی  حفظ سنت ها  زبان، و هویت سازی به ایل بزرگامن و طایفه مان به چشم یک پروژه نگاه کنند...باید این مطلب را هم در نظر داشت و بر این اندیشه صحه نهاد که قومیت گرایی در دنیای امروزین یک واقعیت و یک حقیقت غیرقابل حذف است.حتی در کشورهای مدرن امروزی چون ترکیه، ترک و غیر ترک وجود دارد. کشورهای عربی از قضا شبیه به افغانستان و ایران طایفه طایفه‌اند. در آن سوی این قاره، در آفریقا، نلسون ماندلا فردی بود که جهانی می‌اندیشید و در جهت رفع تبعیض بین انسان‌ها تلاش فراوانی کرد. علی رغم اندیشه جهانی‌اش نهایتا جسمش را در میان قبرستان طایفه تامبو به خاک می‌سپارند.دفن یک چهره جهانی در قبرستان یک طایفه بومی، یک پیام بیشتر ندارد و آن این است که قومیت حذف ناشدنی است.هویتی که در آن زبان کوردی و لکی  زنده است ولی ارزش‌های جهانی و انسانی با لهجه کوردی و لکی خودمان  سر داده می‌شود…


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

تیره های پیرانی 1 قادروند شوهان 2ولی درزرین آبادودهلران3سیفل درمیان طایفه احمدجشنی4استادها درخربزان5علی درآبدانان


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 آبان 1395برچسب:, توسط علی پورمند

کوچ اجباری از زرین آباد به آبدانان یا بقول بزرگان سال فشار:
کوچ اجباری از زرین آباد به آبدانان یا بقول بزرگان سال فشار:
تا قبل از سال 1308 هجری خورشیدی واليان پشتكوه مناطق جنوبي آبدانان را به سه ايل سگوند، بيرانوند، و دریكوند واگذار مي-كردند. اين سه ايل فصل پاييز و زمستان را در آن منطقه ميگذارند و بابت استفاده از مراتع آن جا سالانه مالیات و پيشكشي هاي معيني به والي ميپرداختند.قسمت غربي آبدانان از شمال به كبير كوه، از جنوب به دينار كوه، ازشرق به گردنه ي شتر مل و ديارگاه سركوهه و از غرب به انتهاي اراضي سادات و ابتداي اراضي زرگوش منتهي مي شد.اين قسمت توسط ميرهاي دریكوند و طايفه ي زيني وند اجاره ميشد و بابت آن سالانه 22 خروار برنج به والي مي¬پرداختند. هم چنين در اين منطقه تعدادي از طوايف بومي پشتكوه ساكن بودند كه عبارتند از: كايد خرده، مال ملايي، گلال زيري، سادات سيد صلاح الدين، سلیورزي قسمت گرمسيري آبدانان كه شامل سياگو، سراب نقل، آب انار، سيكل، هليوه، كوشك، طاق اكبر، دمشاه و اراضي منتهي به رود كرخه مي­شد، توسط ايل بيرانوند اجاره مي­شد. آن­ها حق زراعت، بهره­برداري و ايجاد بنا در آن اراضي نداشتند و تنها براي چراي دام­هايشان فصل پاييز و زمستان را در آن مناطق مي­گذارندند و بابت آن سالانه 20 تا 25 قاطر به والی مي­دادن.اراضي جنوبي رودخانه­ي سياگو و مناطق جونسار، پنج برار، كلات مورموري، چم شالان و دشت عباس تا اراضي منتهي به رود كرخه، در دست ايل سگوند بود و بابت استفاده از مراتع آن مناطق، سالانه 20 تا 23 قاطر به والي مي­پرداختند.رضاشاه از سال 1302 ش سپهبد امير احمدي را مأمور را سركوبي ايلات لرستان كرد. وي از اين سال تا سال 1308 ش ايلات متمرد را سركوب و در لرستان و ديگر مناطق اسكان داد. تنها طوايفي از ايل بيرانوند از جنگ شورش عليه قواي حكومت مركزي دست برنداشته بودند. در طول جنگ و گريز طوايف ياغي لرستان با قواي حكومت مركزي هرگاه طوايف ياغي شكست مي­خوردند به كبير كوه عقب­نشيني مي­كردند و در آن كوه پناه مي­گرفتند و به قول سرتيب علي اكبر درخشاني: "كبيره كوه جايي بود كه در نتيجه­ي سال­ها تعاقب ستون­هاي متعدد نظامي، سركشان لرستان آن جا را آخرين مأمن و پناهگاه خود انتخاب كرده بودند و محلي بود كه نخبه­ ي اشرار لرستان را كه از چنگ سپهبد امير احمدي فرار كرده بودند، در قلب خود جاي داده بود. امیر احمدی فرمانده­ی لشکر غرب به منظور سرکوب اشرار پناه گرفته در کبیر کوه، شهر کنونی آبدانان را به عنوان مقر فرماندهی کبیر کوه قرار داد و پادگانی نظامی در آن مستقر نمود.نظامیان حکومت مرکزی به خاطر عواملی چون بدی آب و هوا و نا­آشنایی با موقعیت جغرافیایی منطقه قادر به بیرون راندن اشرار از شکاف­های کبیر کوه نبودند، لذا امیر احمدی برای مقابله با آن­ها از ایل کرد کمک گرفت. تفنگچیان و سواران ایل کرده به ریاست توشمال حیات قلی خان و توشمال کریم خان قوای دولت را در بیرون راندن اشرار بیرانوند از کبیر کوه یاری دادند.در سال 1308 ش با بیرون راندن اشرار بیراندند از کبیر کوه و اسکان میر­ها در سیمره و سگوند­ها در لرستان و خوزستان، مناطقی وسیعی از آبدانان خالی از سکنه باقی ماند. ابتدا سرتیپ کوپال حاکم نظامی پشتکوه سعی کرد که به کمک کنسول ایران در عراق مهاجرین پشتکوهی مقیم عراق را تشویق به بازگشت و اسکان در آن منطقه نماید، ولی در این کار توفیقی نیافت.سپهبد امیر احمدی که از نبودن سکنه در آبدانان واهمه داشت و این احتمال وجود داشت که بازبیرانوند­هابه آن منطقه باز گردند و موجب درد سر برای دولت شوند، طی حکمی منطقه­ی آبدانان را به شمال حیات قلی خان واگذار کرد و از او خواست تا طوایفی از ایل کرد را در آن منطقه اسکان دهد. امیر احمدی با این اقدام تنها از خدمات نظامی ایل کرد قدردانی کرد بلکه راهی مطوئن برای مقابله با اشرا بیرانوند اتخاذ نمود.توشمالان ایل کرد قسمتی از آن ایل را که تقریباً یک سوم جمعیت آن ایل بود، از منطقه­ ی زرین آباد و مناطق شمالی آبدانان و دهلران کوچاندند و در جنوب آبدانان اسکان دادند. ساکنان محلی به این کوچ اجباری سال 1308 ش، سال فشار می­گویند.تفنگچیان سرکاری ایل کرد بعد از رفتن والی به عراق به خدمت حاکمان نظامی پشتکوه در آمدند و در تمام جنگ­های قوای امنیت در مناطق جنوبی پشتکوه بدون همکاری ایل کرد امکان پذیر نبود.

به طور کلی اتخاذ سیاست­های درست و واقع بینانه توشمالان ایل کرد در همکاری با قوای دولتی به سود منافع جمعی ایل کرد و کاید خرده منتهی شد.

علاوه بر ایل کرد قسمتی از طایفه­ ی علی شروان از منطقه­ی چنار باشی بدره کوچ داده شدند و در روستاهای آب انار و سراب نقل اسکان یافتند طایفه­ی سرگردان جودکی در روستای وچکبود اقامت گزیدند و مالک زمین شدند. قسمتی از طایفه­ی زینی­وند هم چنان در آبدانان باقی ماندند و در کنار ایل کرد به زندگی خود ادامه داند. تعدادی خانوار از ایل زنگنه که قشلاق را در مناطق گرمسیری آبدانان می­گذارندند، در سال 1319 ش به علت افزیش جمعیت و کمبود چراگاه از مراجعت به مناطق ییلاقی خود ر کرمانشاه خودداری کردند و در روستاهای سرپله و سیاگو ماندگار شدند.پس از اسکان یافتن طوایف ایل کرد و دیگر طوایف در جلگه­ ی آبدانان و جنوب کبیر کوه، کدخدایان دوست مراد و امان الله از سران ایل بیرانوند معروف­ترین افراد یاغی بودند که اشراری را که هنوز دستگیر یا تسلیم نشده بودند دور خود جمع نمودند و شکاف­های سخت کبیر کوه را پناهگاه خود قرار دادند و به زد و خورد با قوای دولتی پرداختند. آن­ها نه تنها باعث نا­امنی در پشتکوه و لرستان شده بودند بلکه راه خرم آباد به خوزستان را نا­امن کرده و عملاً بسته بودند.

رضاشاه که از ریز وقایع لرستان مطلع بود، در ملاقات با سرتیپ علی اکبر درخشانی می­گوید: "من تعجب می­کنم که چرا این اشرار قلع و قمع نمی­شوند و اساساً تصور می­کنم درعدم قلع قمع نمودن این اشرار غرض­های خاصی در بین است که منافع بعضی را تأمین می­کند. برای من قضیه­ ی کبیر کوه مسئله­ی لاینحل شده. به نظر کبیر کوه مانند قلعه­ای می­آید که پشت درب آن را سنگ­چینی کرده­اند که از داخل این قلعه کسی را خبرنباشند." رضاشاه سپس در حالی که با مشت گره کرده دست راست بلند می­کند، خطاب به سرتیپ درخشانی می­گوید: "من شما را مأمور می­کنم بروید این قلعه را بگشائید و به این آبروریزی و خرج تراشی و اردوکشی خاتمه دهید."

سر تیپ دعلی اکبر درخشانی در تاریخ 31/3/1309 ش به عنوان"فرماندار نظامی کبیر کوه و آبدانان" به جای سرتیپ محمد علی بهزادی منصوب شد و در تاریخ 11/4/1309 ش از طریق لرستان وارد آبدانان شد. وی در ورود به آن جا از سوی "عده-ی زیادی از توشمالان و کدخدایان طوایف کرد و سادات و تمام تفنگچیان سرکاری" مورد استقبال قرار گرفت. سرتیپ درخشانی بعد از ناامید شدن از کمک سرتیپ ابوالحسن پورزند حاکم نظامی پشتکوه که در حسین آباد (ایلام) مستقر بود، با کمک تفنگچیان و سواران ایل کرد به ریاست توشمال حیات قلی خان توشمال کریم خان در تاریخ 22/4/1309 ش شروع به بیرون راندن یاغیان بیرانوند از کبیر کوه نمود و در مدت ده روز آن­ها را از شکاف­های سخت کبیر بیرون کرد و به طرف لرستان متواری ساخت. درخشانی در مورد علت به کارگیری طوایف پشتکوه در جنگ با اشرار می­نویسد: "به واسطه­ی آن که سختی گرما و بدی هوا و ضعیت محل به قوای نظامی فرصت عملیات قلع و قمع اشرار را نمی­داد {لذا} بایستی با کمک طوایف پشتکوه اقدام به این امر می­شد".سرتیپ درخشانی پس از آن که موفق به سرکوب و بیرون کردن کدخادایان دوست مراد و امان­الله از کوه­های کبیر کوه شده شد و حکومت سراسر پشتکوه منصوب گردید. تا قبل از وی به خاطر مسائل امنیتی، پشتکوه و کبیر کوه به صورت جداگانه توسط دو سرتیپی اداره می­شدند.درخشانی با منصوب نمودن "یک نفر سرهنگ به حکومت نظامی کبیر کوه" در تاریخ 22/5/13 به حسین آباد مرکز پشتکوه رفت. وی تا سال 1315 ش به مدت شش سال حاکم پشتکوه بود.

آبدانان در سال 1316 ش به صورت یک بخش از شهر ایلام درآمد و ستوان یکم جهانگیری اولین بخشدار آن جا بود. در سال 1320 ش توشمال حیات قلی خان مراد خانی به عنوان بخشدار آبدانان و توشمال کریم خان به عنوان رئیس انتظامات آبدانان منصوب شدند و تا سال 1325 ش انجام وظیفه نمودند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 آبان 1395برچسب:, توسط علی پورمند

تیره سیفل (سی فه ل ) پیرانی یکی ازتیره های طایفه پیرانی بوده که سالیان خیلی گذشته درمناطق اطراف قلعه شیاخ واقع در شرق پهله ودرمناطقی بنام پاچه سیفلی می زیسته اند که باتوجه به پیوند سببی با بزرگان طایفه احمدجشنی وبادعوت بزرگان احمدجشنی به روستای کاور مهاجرت میکند ودرکنارمردمان طایفه احمدجشنی درروستای کاور در28کیلومتری جنوب شهرپهله سکونت پیدا می کنند وشجره این طایفه به این شکل است سیفل -مومه (محمد )-حسین+شمبه +جمشید -چناری- شیخ علی -چراغعلی + قربانعلی - سبزعلی +کریم وبعدازآن پسرانشان. این تیره درحال حاضردرشهرهای دهلران واندیمشک وایلام وروستای کاوروروستای علی آباد شهرستان شیروان  بالغ بر 2000 خانوار هستند وبزرگانی چون زنده یادکربلایی سبزعلی شیخی -زنده یاد کربلایی کریم شیخی -زنده یادکربلایی ملک باسره -زنده یادکربلایی محمد پاشاه باسره -زنده یاد حاج کلانتر جمالی  -مشهدی شیخه شاهولی -مشهدی مهدی باسره -کربلایی علیجان شیخی -حاج ولی بختی - حاج حسین شاهولی -مشهدی فریدالله شیخی -مشهدی خوشبخت باسره ومشهدی شعیب باسره و.... دارد که به روان همه بزرگان پیرانی  که ازمیان ما رفته اند درود میفرستیم وطول عمربابرکت برای همه ی جوانان ایرانی ازخداوند منان خواستاریم
مجید شیخی فرزند زنده یاد بزرگ خاندان سیفل کربلایی کریم شیخی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 آبان 1395برچسب:, توسط علی پورمند

زنده یاد کربلایی کریم شیخی بزرگ خاندان طایفه پیرانی تیره سیفل


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 آبان 1395برچسب:, توسط علی پورمند

شهیدوالامقام سردار محمدعلی شیخی ازشهدای گرانقدر طایفه پیرانی تیره سیفل


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 آبان 1395برچسب:, توسط علی پورمند

ریشه اصلی و در واقع جد اصلی این طایفه  گفته شده از آذرباییجان غربی به این سمت آمده است

      بااطلاعات محدودی که از بزرگان ایل به دست آوردم سعی کردم که تک تک بزرگان و در واقع ریشه به ریشه ای افراد را نام ببریم.در پست های بعدی سعی خواهم کرد تک تک فرزندان را نیز نام ببرم

نام تمام کسانی میبرم به صورت پدر فرزندی و از سمت راست به سمت چبپ هست

 شیره_محمود _پبرزاد_عالی _-جمشید_ولـــی

ولــی خود دارای3فرزند با نام های چراغ عــلی ــــرحمــت علــی __میرشکارمیباشد

چراغ علی خود دارای 1فرزند به نام دولــــت شاه

رحمــت علی خود داری 1 فرزند به نام کــاکــا

میرشکار خود دارای 1 فرزند بنام میرزا

دولـــت شــاه دارای5 فرزند میباشد 1) نور خــدا: یکی از فرزندان دولت شاه میباشدکه خود دارای 2 فرزند میباشد

1)مجید:عبدل ــ خداداد ــ  علی داد ــ علی مراد با نام خانوادگی دولتیاری        2) علی:جمعه ــپنج شنبه ــچهار شنبه با نام خانوادگی شیرکول

2)نوره: یکیدیگر از فرندان دولت شاه میباشد که دارای   3 فرزند بوده است

1)عبد شاه:عبدولی ــ نادعلی با نام خانوادگی پورمند

2)آمحمد:محمد یار ــدولتیار ــشهسوار با نام خانوادگی پورمند

3)شامحمد:خانه،یارمحمد،حاجی مراد با نام خانوادگی نورمحمدی

3)محمد:علی محمد نورمحمدی،   احمد پورمند، مرحوم چراغ پورمند،میکائیل نورمحمدی ،سبز علی نورمحمدی

3)یاره :  که دارای 3 فرزند میباشد و فرزند دولت شاه میباشد

1)کریم:بدون فرزند

2)حسین:1)منصور2)خانه با نام خانوادگی دولتیاری

3)حسن:1)اصغر 2)علی اکبر با نام خانوادگی دولتیاری

4)مامه: یکی دیگر از فرزندان دولت شاه میباشد که دارای 2 فرزند میباشد

1)عبد شاه:1)رسول 2)منصور 3)ناصر با نام خانوادگی آذرپیرا

2)گل محمد:1)رحمان 2)شیرخان 3)جمعه 4)موسی 5)ابراهیم با نام خانوادگی آذرپیرا

5)قمی:خود دارای 5 فرزند میباشد که یکی از فرزندان دولت شاه میباشد

1)خسرو:1)علی عباس 2)علی اکبر 3)تیمور با نام خانوادگی اروانه

2)رستم:1)حیدر 2)نورمحمد 3)شیرخان 4)علی شیر 5)محمد خان با نام خانوادگی ار.وانه

3)سهراب:1)موسی خان2)جعفر 3)محسن با نام خانوادگی اروانه

4)مهراب:1)یوسف2)اسد3)مظهفر4)علی عسکر5)حسین6)علی حسن با نام خانوادگی چراغی

5)مراد بیگ:1)دراب 2)دلاور3)همه مراد4)محسن 5)صادق6)جواد با نام خانوادگی اروانه

کــآکــآ خود داری 3 فرزند بوده است که به تیره کاکا معروف هستن

1)عین علی:1)حسین علی2)علی مردان3)نورعلی4)محمد5)جهان شاه) 6)جهان گیر 7)جهان میر8)جواد9)شیرولی با نام خانوادگی کاکایی

2)میر ولی:تراب،ابراهیم،مهدی،محمدخان،سهراب با نام خانوادگی کاکایی

3)اله:شنبه،علی،علی اکبر،امیر،حسین با نام خانوادگی آبسالان

تیره میرزا دارای دو فرزند که تنها یکی از انها صاحب فرزند شده است بنام علی:

علی دارای 5 فرزند بنام:1)شاه حسین 2)کریم 3)عادل 4)مراد 5)تیپه

1)شاه حسین دارای 9 فرزند:1)مرحوم محمود2)فتح الله 3)عبدالله 4)یدالله 5)مسعود 6)هادی 7)مهدی 8)صادق 9)سعید با نام خانوادگی میرزایی

2)کریم دارای 7 فرزند:1)جمشید 2)بهرام 3)رضا 4)نادر 5)غلام 6)مرحوم شهید ناصر 7)حمید با نام خانوادگی پیرانی

3)عادل دارای 6 فرزند می باشد:1)میرشکار 2)فرج الله 3)ماشالله 4)فریدون 5)حمید 6)مرحوم قدرت با نام خانوادگی میرزایی

4)مراد دارای 5 فرزند میب اشد:1)سرتیپ 2)لطیف 3)مرحوم شهید بنیان 4)مرحوم ابراهیم  با نام خانوادگی میرزایی5)حیدر

5)تیپه دارای 5 فرزند می باشد:1)صیهود 2)حجت 3)یحیی 4)رحمان 5)رحیم

و بزرگان دیگر ایل پیرانی که دلشان برای این خاک  مقدس میتپد مهم نیس الان کجا هستند و یا اینکه در چه سرزمینی باشند خواه میخواهد در این خاک باشند یا زیر خاک نام آنها برای تک تک ما عزیز و محترم است و ما باید نام آنها را زنده نگه داریم

 در پست های بعد ی سعی میکنم نام شیر زنان این ایل بزرگ و غیور رو برای تمام کاربرانی که به این وب سر ی میزنند بیارم



 

                                                                     

                                                                                    

 
   
   

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 شهريور 1395برچسب:, توسط علی پورمند

ایل کورد پیرانی تنها به منطقه آگره بید ختم نمیشود،عده ای اعتقاد دارند که اصل این طایفه از سادات سید ابراهیم بوده است که بنا به دلایلی از این طایفه جدا شده و به صورت مستقل در آمده است

عده ای دیگر اعتقاد دارند  که این ایل از مناطق شمال غربی ایران و شهر پیران شهر اذرباییجان به این مناطق کوچ نموده است و در این مناطق اسکان گزیده اند.و اصل نام طایفه از شهر پیران شهر آذرباییجان نشات گرفته است. در سال 1303 به دلیل اینکه در منطقه آبدانان فعلی  تعداد افراد کورد نشین و مردم ایلام فعلی بسیار کم بوده است از مناطق لر نشین و لرستان  آن مناطق را اشغال کرده بودند و والی پشت کوه دستور استقرار عده ای از مردم بخش زرین آباد را در آن مناطق صادر نمود که از ورود بیشتر اهالی لرستان به آن مناطق جلوگیری شود و به این دلیل عده ای از  ایل کورد پیرانی به منطقه آبدانان کوچ اجباری نمودند  و در روستای طلور فعلی به زندگی خود ادامه دادند لذا زبان آنها از کوردی به لکی گرایش پیدا نمود و در انجا با همان زبان لکی در روستای طلور وسراب آبدانان به زندگی ادامه دادند ولی اصل و ریشه این طایفه کورد زبان و اهل بخش زرین اباد و روستای آگره بید میباشد


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1395برچسب:, توسط علی پورمند

صفحه قبل 1 صفحه بعد